ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک های دوستان
ثبت سایت در گوگل">ثبت در سایت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای مطالب طلایی و آدرس google4004.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های ویژه
پيوندهای روزانه

خداوند متعال به پیغمبر خطاب کرد :


ای احمد! میدانی چه وقت بنده،خدا را به راستی خواهد پرستید؟
حضرت فرمودند : نه
پروردگار فرمود : هنگامی که پنج صفت داشته باشد :
1=تقوائی که از گناه حفظش کند.
2=سکوتی که از بیهوده بازش دارد.
3=ترسی که هر روز گریه اش را زیاد کند.
4=حیائی که در تنهایی از خدا شرم کند.
5=دشمنی دنیا و دوستی نیکان به جهت دوستی من با آنها.

منبع : داستانهایی از خدا (جلد دوم)
                     و
نصایح:ص232.
 
داغ کن - کلوب دات کام
[ پنج شنبه 11 / 3 / 1391برچسب:مذهبی, ] [ 8:23 قبل از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

انسان، در میان دو آزادی

بخش سوم – انسان مسافر بهشت

 

 بقیه مطالب در ادامه...

 

داغ کن - کلوب دات کام
ادامه مطلب
[ یک شنبه 15 / 2 / 1391برچسب:آزادی,مذهبی,انسان و آزادی,آزادی بیان,دنیای آزاد, ] [ 2:16 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

آنچه را آفرید با اندازه گیرى

داغ کن - کلوب دات کام
ادامه مطلب
[ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:مذهبی, ] [ 9:41 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

خاکی شو پیش از آنکه خاک شوی.

دنیای هر کس به اندازه وسعت فکر اوست.

آدمی با هر نفس یک قدم به مرگ نزدیک می شود.

داغ کن - کلوب دات کام
[ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:مذهبی, ] [ 9:41 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

 


دنیا پرستی...

داغ کن - کلوب دات کام
ادامه مطلب
[ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:مذهبی, ] [ 9:41 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]


بسم الله الرحمن الرحیم

دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید. سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه  کوچک بود.

دانه دلش می خواست به چشم بیاید؛ اما نمی دانست چگونه. گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت. گاهی خودش را روی زمینه روشن برگ ها می انداخت و گاهی فریاد می زد و می گفت: من هستم، من این جا هستم. تماشایم کنید. اما هیچ کس جز پرنده هایی که قصد خوردنش را داشتند یا حشره هایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه می کردند، کسی به او توجه نمی کرد.



دانه خسته بود از این زندگی ، از این همه گم بودن و کوچکی خسته بود . یک روز رو به خدا کرد و گفت: 

نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچ کس نمی آیم. کاشکی کمی بزرگ تر، کمی بزرگ تر مرا می آفریدی.

 

 خدا گفت:اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگ تر از آن چه فکر می کنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ شدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کرده ای. راستی یادت باشد تا وقتی که می خواهی به چشم بیایی، دیده نمی شوی. خودت را از چشم ها پنهان کن تا دیده شوی. 

دانه کوچک معنی حرف های خدا را خوب نفهمید، اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد. رفت تا به حرف های خدا بیشتر فکر کند. سال های بعد دانه کوچک، سپیداری بلند و باشکوه بود که هیچ کس نمی توانست ندیده اش بگیرد؛ سپیداری که به چشم همه می آمد.

داغ کن - کلوب دات کام
[ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:مذهبی, ] [ 9:41 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ورود شما رو به این وبلاگ خیر مقدم میگم امیدوارم لحظات خوشی در این وبلاگ به سر ببرین راستی دوستان اگه اومدین سر زدین یه نظر کوچیک بدین حتما خونده میشه و در حد توانم بهش عمل میکنم موفق و پیروز باشید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 235
بازدید کل : 189772
تعداد مطالب : 626
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1


داغ کن - کلوب دات کام آی پی شما: 37.63.135.200 ثبت شد
#bluepearlWrap {width: 98%;}